آسمان سربی رنگ..من درون نفس سرد اتاقم دلتنگ

من گرفتار سنگینی سکوتی هستم..که گویا قبل از هرفریادی لازم است

آسمان سربی رنگ..من درون نفس سرد اتاقم دلتنگ

من گرفتار سنگینی سکوتی هستم..که گویا قبل از هرفریادی لازم است

بوسه


"آخر به کجایی تو؟"
پرسید و ندانستم
با این همه دلتنگی
درطرح نمی گنجم!
هربار قلم رقصید
از سایه خود ترسید
یک نقش و همه خالی
درگوشه تنهایی
از بوسه و صد بوسه
یک لحظه به خود لرزید
ترسید ودلش ترسید
یک شب زشبی شاید
بی بوسه تو یکبار
درخواب بماند خواب
نظرات 3 + ارسال نظر
[ بدون نام ] سه‌شنبه 4 مرداد 1384 ساعت 11:53 ب.ظ

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 6 مرداد 1384 ساعت 09:08 ق.ظ

Andrea Oldmixon.com
http://www.adlroom.com/modules.php?name=News&file=article&sid=776
): http://tableauxenligne.com/A55A04/TableauxEnLigne.nsf/d864fd9cba2904e3c1256dd20064be02/ea43a29172b63d09c1256e9c005ef98e/$FILE/Kiss%20the%20Moon.jpg


م): م): http://www.dr-ahmadinezhad.persianblog.

نگار پنج‌شنبه 6 مرداد 1384 ساعت 11:53 ب.ظ

بازم که با نا امیدی نوشتی مگه قرار نشد با امید بیشتری بنویسی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد