آسمان سربی رنگ..من درون نفس سرد اتاقم دلتنگ

من گرفتار سنگینی سکوتی هستم..که گویا قبل از هرفریادی لازم است

آسمان سربی رنگ..من درون نفس سرد اتاقم دلتنگ

من گرفتار سنگینی سکوتی هستم..که گویا قبل از هرفریادی لازم است

دلم تنگ بود...

دیگر دلم برای خیالت هم تنگ شده است

صحبت از دلتنگی خودم نیست
صحبت از خیال های پریشان است که هر لحظه سراغ تو را می گیرد
صحبت از رخوت سنگینی است

که سر تاپای خیال خاکستری مرا با خود به بیکران وجود می برد
در پریشانی خیال هم گم شدن

حرف تازه ای نیست

خود داستان پریشانی آغوش های نیمه بازی است که هر شب
تا انتهای سحر بی تابی می کند

و آخر هم با خیالهای پریشان و آغوش های خالی به خواب می رود
دلم به اندازه پریشانی گیسوانـت

به اندازه وسعت نگاهـت

و دل دریایـی ات

غریـب است
نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] جمعه 12 اسفند 1384 ساعت 12:45 ق.ظ

salam weblageto0n ghashange u asghare rahmani pak nisty?????

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد